کربلا تابلویی است که مطالعه و مداقه در آن میتواند درسهای بی نظیری برای انسان داشته باشد. جمله ی خاص امام حسین (ع) بعد از شهادت علی اکبر ع که "علی الدنیا بعدک العفا " جمله ای است که یا باید آنرا کلام دلسوزانه ی پدری در رثای فرزند خود بدانیم که یقینا این از ساحت متعالی اهل بیت ع دور است و یا اینکه آنرا بعنوان نشانه شخصیت برجسته و کمال یافته ی علی اکبر ع بشناسیم .
در بین شیعیان مشهور است که حضرت علی اکبر ع شبیه ترین مردم به رسول خدا ص از سه حیث خلقت ، خلقیات و منطق بوده اند و جمله ی " اشبه الناس خَلقا و خُلقا و منطقا برسول ص" کلامی مشهور است .گذشته از شباهت ظاهری که خود افتخاریست و البته در کربلا امتحانی برای برخی از سربازان لشکر یزید(1) دو صفت خلقیات و کلام دو ویژگی اکتسابی علی اکبر ع است که بایست درباره آنها اندیشید و به راز کلام امام حسین ع در شان ایشان پی بردو همچنین آنرا بعنوان الگویی برای جوان امروز که عاشقانه در مراسم ولادت این شخصیت عظیم شاد و در رثای شهادت او عزاداری میکند معرفی نمود.
حقیقت این است که یکی از بزرگترین درسهای کربلا، درس ماندگاری در انقلاب است ، درسی که امروز دشمن همه ی توان خود را بکار بسته و این نقطه را در گروههای مختلف یاران انقلاب هدف گرفته است . جای خالی بسیاری از شخصیتهای بزرگ دنیای اسلام که برخی سالها در دورانهای اسلام صاحب نام و رشادت بوده اند اما در کربلای حسین ع غایبند این درس را میدهد که در کنار حسین ع ماندن و تا آخر پا به پای انقلاب رفتن شرط است ، و الا برای نبودن و نرفتن با حسین ع همیشه دلیل و توجیهی وجود دارد .
خسته شدن ، طالب دنیا شدن ، ترس از مرگ، عقل خود را بالای عقل امام دیدن ، تغییر اولویتهای زندگی از خدا جویی به خود و خانواده خواهی واز این دست دلایل ، توجیهاتی است که بسیاری را از انقلاب اسلامی امام حسین ع بازداشت .
تابلوی کربلا به همه ی تاریخ درس میدهد که گرچه انقلابی شدن مهم است اما انقلابی ماندن سخت است ، و تنها آنهایی انقلابی میمانند که شرایطی داشته باشند که کمال این صفات و این ویژگیها را میتوان در علی اکبر حسین دید. خلقیات رسول اللهی داشتن و منطق پیامبر گونه نشانه ی دو صفت ایمان الهی و بصیرت دینی است ، بدین معنا که در انقلاب اسلامی حسین ع که پس از ده سال وقت جهاد فرا میرسد کسانی میتوانند تا پایان راه بروند و به سعادت با امام بودن نائل شوند که دو بال ایمان و بصیرت را در خود به وجود آورده و تقویت کرده باشند. قیامهایی که پس از شهادت حسین ع برپا شد همه و همه توسط مومنانی بود که بصیرت به معنای انجام اقدام برای خواست امام در زمان لازم را دارا نبودند و البته نمیتوان کتمان نمود که اصل بصیرت خود انشعابی از انشعابات ایمان است ، یعنی بصیرت موضوعی جدای از ایمان نیست ، آنگاه که مومن را مومن می نامیم یعنی کسی که در همه ی ابعاد مورد نظر دین پرورش یافته است، در بعد معنویت ، اخلاقیات ، آگاهی به زمانه ، شناخت دشمن ، شجاعت و... لیکن به جهت اهمیت آن و به دلیل آنکه بارها و بارها از این حیثیت مومنان دچار لطمه و خدشه شده و اثر این بخش از ایمان در طول تاریخ شیعه نمود بیشتری داشته است به صورت مجزا به آن پرداخته میشود.
آنچه از این تابلوی مهم تاریخی ( جریان کربلا) و موذن دلاور آن میتوان درس گرفت آنست که بدانیم دشمن دو بال معنویت و بصیرت مومنان را همواره مورد تهاجم (البته از نوع فرهنگی ، سیاسی ) قرار میدهد. و کسانی که مقتدایشان در " کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا " حضرت علی اکبر ع است میدانند که بایست با انجام عبادات ، رعایت شریعت اسلام و پرهیز از گناه بال معنویت خود را تقویت کرده و با تمرین گوش به فرمان ولی بودن و همراهی امام بصیرت خود را روزافزون نمایند تا از صحنه های فراوان امتحان و فتنه همانند علی اکبر ع سربلند و سرافراز بیرون بیایند.
گروه اقتصادی . شرکتهای جدید چندملیتی، که طیف گستردهای از کالاهای خود را از پودر لباسشویی گرفته تا اتومبیل، به نام محصولات وطنی تولید میکردند و به فروش میرساندند، علاوه بر اینکه مردم را به شدت مصرفزده نمودند، باعث شدند صنایع کشور، که عمدتاً تولیدکنندهی کالاهای مصرفی بودند، به شدت به کالاهای واسطهای و سرمایهای شرکتهای چندملیتی و کشور مادر (عمدتاً آمریکا) وابسته شوند.
اما اقتصاد مقاومتی حکم دیگری می کند. بر اساس منطق حاکم بر اقتصاد مقاومتی کشور ما باید در تمامی زمینه های استراتژیک به خودکفایی برسد و برای رسیدن به این هدف البته نیاز است کمی سختی را تحمل کنیم اما پس از سپری شدن دوره گذار خودمان تولید کننده با کیفیت تمام کالاهای مورد نیاز داخل خواهیم بود.
یکی از اساسی ترین قدم های مردم برای نزدیک شدن به این هدف مصرف کالای داخلی به جای نمونه های خارجی است. هر ایرانی باید روی کالاهای وطنی عرق داشته باشیم و بالندگی همبسته جامعه و آینده خود و اطرافیانمان بیندیشیم.
مصرف کالای داخلی در واقع حمایت از تولید داخلی است که به رشد اقتصادی کشور کمک میکند. نزدیکترین و ملموسترین اثر مصرف کالای داخلی، افزایش موقعیتهای شغلی و کاهش آمار بیکاران است که در مسائل اجتماعی نیز تاثیر بسزایی دارد. بر این اساس شعار «هر کالای خارجی، یک بیکار» کاملا صحیح است.
نکته دیگر این که ما با مصرف کالای ایرانی در واقع پاسخ قاطعی به تحریمهای غرب دادهایم و نشان خواهیم داد که زورگویی های آنها تاثیری در سرنوشت و مسیر کشور ما نخواهد داشت.